۱۵.۱۱.۹۸

سه کتاب اخوان ثالث

دلم دیوانه بودن با تو را می خواست
***
عشق تو زیباترین راستی ها
زندان و آزادی ِ من
***
رشته ی امید بی حاصل گسستن بهتر از بیهوده دل بستن
***
هر قصه را تا عمق بشکافی
می توان دیدن که در هر حال
ریشه در زیر شکم یا در شکم دارد!
***
زندگی شاید همین باشد
یک فریب ساده ی کوچک
آن هم از دست عزیزی که برایت هیچ کس
چون او گرامی نیست
***
ای شما ابله تر از تعریف خوشبختی
ای شما خالی تر از بیهودگی هاتان
ای شما تصویر بودن را خیالی خام
آری آری این منم بی هیچ تصویری
***
می روند آری نمی خواهند
بوی بدختی شنیدن را.
و نمی خواهند از سختی
نه شنیدن را نه دیدن را.
آنچه می جویند طوماری از تعاریف است

هیچ نظری موجود نیست: