۱۰.۷.۹۸

آرایش درونی محمد مختاری

و من نگاه کردن بر دنیا را از گلی آموختم
که با نظر در آب باز می شد
بالغ شدیم تا در یکدیگر نگریستیم
***
تا من چقدر گورستان باقی است؟
***
آن شب که شهر را از تابوت بیرون کشیدند
گودال دسته جمعی ما را ستاره ها نشان کردند
***
این صبح از کدام سنگ سر بر می دارد؟
که جای تنهایی هنوز بر بناگوشش مانده است

هیچ نظری موجود نیست: