و من نگاه کردن بر دنیا را از گلی آموختم
که با نظر در آب باز می شد
بالغ شدیم تا در یکدیگر نگریستیم
***
تا من چقدر گورستان باقی است؟
***
آن شب که شهر را از تابوت بیرون کشیدند
گودال دسته جمعی ما را ستاره ها نشان کردند
***
این صبح از کدام سنگ سر بر می دارد؟
که جای تنهایی هنوز بر بناگوشش مانده است
که با نظر در آب باز می شد
بالغ شدیم تا در یکدیگر نگریستیم
***
تا من چقدر گورستان باقی است؟
***
آن شب که شهر را از تابوت بیرون کشیدند
گودال دسته جمعی ما را ستاره ها نشان کردند
***
این صبح از کدام سنگ سر بر می دارد؟
که جای تنهایی هنوز بر بناگوشش مانده است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر