۲۶.۹.۹۵

تسلی بخشی های فلسفه

کسانتیپه، همسر سقراط به شدت تندخو و بداخلاق بود وقتی از سقراط پرسیدند چرا با او ازدواج کرده، جواب داد که پرورش دهندگان اسب باید با لجام گسیخته ترین و پرشور ترین اسب تمرین کنند.
*
ارزش انتقاد بستگی دارد به فرآیندها و رویه های فکری منتقدان، نه تعداد یا مقام آنان.
*
اپیکور: پیش از آنکه چیزی بخوری یا بیاشامی، خوب ببین با چه کسی می خوری یا می آشامی.
اپیکور: ما وجود نداریم مگر وقتی کسی باشد که بتواند ببیند ما وجود داریم. آنچه می گوییم هیچ معنایی ندارد مگر زمانی که کسی بتواند آن را بفهمد.
*
اشیای گران قیمت ممکن است راه های معقولی برای بر آوردن نیازهایی به نظر برسند که ما آنها را درک نمیکنیم. اشیا در بعد مادی ادای چیزی را در می آورند که می خواهیم در بعد روانشناختی به دست آوریم.
*
سنکا: مرفه بودن، بداخلاقی را پرورش می دهد.
*
علت عصبانیت، نوعی باور است. هر گاه از امیدواری دست برداریم دیگر عصبانی نخواهیم شد.
*
ما بیشترین آسیب را از چیزهایی می خوریم که انتظارشان را نداریم، چون باید انتظار همه چیز را داشته باشیم.
*
هضم ناهاری سنگین می تواند کل دیدگاه ما درباره ی زندگی را تغییر می دهد.
*
فقط جنبه هایی ازخودمان را قبول می کنیم که با آنچه دیگران درباره ی خود می گویند مطابقت دارد. آنچه در دیگران می بینیم در خودمان هم مورد توجه قرار می دهیم، و نسبت به آنچه دیگران درباره اش سکوت می کنند کور می مانیم یا فقط با شرمساری آن را تجربه می کنیم.
*
کتابفروش ها ارزشمند ترین مقصد افراد تنها هستند.
*
ارسطو: ما باید به دنبال درک بهترین چیز، و نه دانستن بیشترین چیزها باشیم. ما صرفا حافظه را پر می کنیم، و فهم و درک امر خوب و بد را خالی می گذاریم.
*
شوپنهاور: زندگی نسل بعدی به قیمت نسل فعلی تامین می شود.
فلسفه و هنر به دو شیوه ی متفاوت به ما کمک می کنند تا به قول شوپنهاور درد را به معرفت تبدیل کنیم.
*
نیچه: در حق انسان هایی که دوستشان دارم، آرزوی رنجوری، پریشانی، بیماری بدرفتاری و آزردگی می کنم. آرزو می کنم که آنها با خودخوارشماری ژرف، عذاب بی اعتمادی به خود و بدبختی شکست خوردگان نا آشنا نمانند.

هیچ نظری موجود نیست: