۹.۹.۹۵

نامه های عاشقانه یک پیامبر

اگر بتوانم در قلب یک انسان گوشه ای تازه را به او بنمایانم، بیهوده نزیسته ام.
*
عشق برای آدم هیچ معیاری تعیین نمی کند، هیچ چیزرا برای آدم انتخاب نمی کند، به سادگی حقیقت وجود آدم را می پذیرد، درست مثل طبیعت. من حقیقی هستم او نیز: این دو حقیقت یکدیگر را دوست دارند. همین!
*
یک انسان می تواند آزاد باشد، بی بزرگ بودن، اما هیچ انسانی نمی تواند بزرگ باشد، بی آزاد بودن.
*
این روزها مردم همه مرده اند چون کسی را نمی یابند که دوستش بدارند.
*
دلم می خواهد قلبم را منفجر کنم تا هر آنچه در آن گرفتار است، بتواند ترکش گوید.
*
انسان در تمام نقص های خود کامل است.باید بپذیرم، اگر چنین بنماید که کسی در مسیری مشخص، بسیار آهسته حرکت می کند، به دلیل آن است که تنها امکان پیشروی او در آن راه همین است. و همین در عشق نیز روی می دهد.
*
هرچه بیشتر فراموش می کنیم بیشتر به درون ناهشیار ما رخنه می کند.
*
عشق چیزی است که بیشتر ازهر چیزی داشتنش را دوست داریم، و بیشتر از هر چیزی دادنش را دوست داریم. و هیچ کس در نمی یابد که عشق، همان چیزی است که همواره داده می شود و پذیرفته نمی شود.
*
هر عشق همواره عظیم ترین و مهم ترین عشق جهان است.عشق چیزی همچون یک کلوچه نیست که بتوانیم به قظعات بزرگ و کوچک تقسیمش کنیم. فقط یکی، و سراسر عشق است.
*
نه فقط هر انچه زیباست، خوب است. بلکه هر آنچه خوب است، زیباست.
*


















هیچ نظری موجود نیست: